اتحاد راهبردی به جای ائتلاف تاکتیکی

تاریخ انتشار : شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۳:۱۰
Share/Save/Bookmark
مسعود شفیعی؛ عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه طی یادداشتی برای روزنامه ایران(شنبه 10 شهریورماه 1397)، درباره آینده همکاری حزب اعتدال و توسعه با جریان اصلاح طلبان اظهار نظر کرده است.
اتحاد راهبردی به جای ائتلاف تاکتیکی
 
۱. قبل از آنکه درباره چگونگی رابطه جریانات سیاسی کشور اظهارنظر کنیم، باید واقف باشیم هریک از این جریانات، خود از طیف‌های متنوعی تشکیل شده‌اند و قضاوت درباره چگونگی روابط جریانات اصولگرا، اصلاح‌طلب یا اعتدالگرا به‌عنوان بسته‌هایی کاملاً تفکیک شده و مجزا از یکدیگر ما را به نتایج درستی نمی‌رساند؛ مخصوصاً آنکه اگر موضوع مورد بررسی نوع رابطه اعتدالگرایان با هر یک از دوجناح دیگر سیاسی باشد، وجود برخی همپوشانی‌ها، اظهارنظر درباره آن‌را، دشوارتر می‌کند.
 
۲. سابقه همکاری اعتدالگرایان با دیگر جریانات سیاسی، محدود به روی کارآمدن دولت تدبیر و امید نمی‌شود، دست کم از سال ١٣٨۴ که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شده بودند، جریان اعتدالگرا و مخصوصاً حزب اعتدال و توسعه تلاش زیاد کردند تا با همکاری احزاب و تشکل‌های میانه رو در طیف‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا، ائتلافی را برای حمایت از رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل دهند. آن ائتلاف اما با همراهی نکردن عمده اصولگرایان و عدم همراهی جدی برخی جریانات اصلاح‌طلب به نتیجه مطلوب نرسید و شرایط برای روی کار آمدن دولت‌های نهم و دهم فراهم شد. پس از آن در چند انتخابات مجلس و شوراهای اسلامی نیز تلاش شد تا همکاری‌هایی بین اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان شکل بگیرد؛ اما این امر به‌درستی رخ نداد و صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨، مشخصاً حزب اعتدال و توسعه با حمایت از مهندس میرحسین موسوی که کاندیدای طیف وسیعی از اصلاح‌طلبان و بعضی اصولگرایان با سابقه محسوب می‌شد، همراهی جریان اعتدالگرا را برای ایجاد جبهه‌ای فراگیر، درعمل نشان داد.

۳. طی سال‌های اخیر بین سران جریان اصلاحات و اعتدال و حتی عقلای اصولگرا یعنی شخصیت‌هایی نظیر مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دکتر روحانی، حجت‌الاسلام خاتمی، حجت‌الاسلام سید حسن خمینی و حجت‌الاسلام ناطق نوری همواره روابط خوب و نزدیکی وجود داشته و در واقع این شخصیت‌ها به‌عنوان محور اصلی شکل‌گیری هرگونه ائتلاف و همکاری بین اعتدالیون با اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل نقش‌آفرینی کرده‌اند.

۴. در سال ١٣٩٢، با اجماعی که در سطوح بالای جریان اصلاحات، اعتدالگرا و عُقلای اصولگرا به وجود آمد، دکتر روحانی که مشخصاً یک اعتدالگرای شناسنامه‌دار محسوب می‌شد، موفق به کسب اکثریت آرای مردم ایران در انتخابات شد. از آن پس تمامی تصمیمات و رویکردهای دولت را می‌توان در چارچوب دکترین اصلی جریان اعتدالگرا که استفاده از همه افراد توانمند برای اداره کشور دانست، ارزیابی کرد و تنش‌های سیاسی در داخل کشور به حداقل رسید.

۵. یادآور می‌شوم که ائتلاف بین اعتدالگرایان همواره با طیف معتدل جریان اصلاح‌طلب بوده‌است و اساساً ائتلاف، همکاری یا اتحاد بین اعتدالیون و طیف‌های تندرو چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا موضوعیتی نداشته و نخواهد داشت.

۶. باید بپذیریم که با وجود عزم و اراده جدی‌ای که در سطوح بالای جناح‌های سیاسی برای تصمیم‌گیری و اقدام هماهنگ وجود داشته، ولی در سطوح پایین‌تر دو گروه همواره مانع‌تراشی کرده‌اند؛ نخست بخشی از نیروهای غیرحزبی سازمان‌نیافته‌ای که خود را به‌عنوان نیروهای معتدل معرفی می‌کنند. دوم هم بخشی از افراد و گروه هایی که خود را منتسب به اصلاح‌طلبان می‌دانند، اما همواره با اهداف مادی و فردی به دولت نگاه کرده‌اند و دولت روحانی را نه فرصتی برای پیشرفت کشور و فاصله گرفتن از تندروی‌ها، که تنور داغی برای چسباندن نان منافع مالی خود و نزدیکان شان می‌دانستند. این گروه که متأسفانه از رسانه‌های متعددی هم برخوردار است پس از ناامید شدن از امکان چنگ‌اندازی به منابع مالی مردم هجمه رسانه‌ای و تبلیغاتی به روحانی را با هدف قرار دادن نزدیکان و یاران اصلی او آغاز کردند و با خط دهی به سایر اصلاح‌طلبان وفادار به آرمان‌های واقعی آیت‌الله هاشمی و بخشی از افکار عمومی که شناخت درستی نسبت به اینان ندارند به‌دنبال فاصله و شکاف انداختن در اتحاد مبارک اصلاح‌طلبان معتدل و اعتدالیون برآمده‌اند.

۷. در این میان گاهی در میان اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان این نگرش به‌ وجود آمده است که این ائتلاف یک جاده یک طرفه بوده و البته اعتدالیون بیشتر این احساس را داشته‌اند که اگرچه هرجا ممکن بوده از اصلاح‌طلبان معتدل حمایت کرده‌اند، اما برخی اصلاح‌طلبان در بزنگاه‌های مختلف خلف وعده کرده‌اند، به‌عنوان مثال در فهرست نهایی کاندیداهای مورد حمایت این جریانات در انتخابات شورای شهر، هیچ‌یک از نامزدهای جریان اعتدالگرا فرصت حضور در شورای اسلامی کلانشهرها را پیدا نکردند.

۸. در مجموع آینده همکاری اعتدالگرایان و اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل را می‌توان مثبت ارزیابی کرد؛ خصوصاً تجربه همکاری حزب اعتدال و توسعه با جریان اصلاحات، تجربه خوبی بوده‌ که با وجود برخی اشکالات و نارضایتی‌ها در میان بعضی افراد این جناح‌ها، نتایج آن برای کشور و نظام مفید و سازنده بوده‌ است. لذا باید امیدواربود که نه‌تنها این ائتلاف و هماهنگی تداوم یابد، بلکه باید با رفع برخی نارسایی‌ها، به سمت تقویت و تحکیم آن نیز حرکت کنیم.

۹. شخصاً معتقدم که همکاری و تعامل میان مجموعه نیروهای سیاسی کشور را باید فراتر از یک اتفاق خوب، یک ضرورت در راستای تحقق منافع ملی دانست و لذا حتماً باید همکاری نزدیک‌تری خصوصاً میان جریان اعتدالگرا و اصلاح‌طلبان شکل بگیرد. انتخابات مجلس یازدهم و سایر رویدادهای سیاسی پیش‌رو را باید فرصت‌های جدیدی برای ترمیم برخی شکاف‌هایی دانست که ناشی از سوء‌تفاهمات طی یکی، دو سال اخیر به‌ وجود آمده است. حتماً می‌توان راهکارهایی برای رفع موانع و آسیب‌ها پیدا کرد و با بهره‌گیری از تجارب سال‌های اخیر، این همکاری‌های تاکتیکی را به اتحادی استراتژیک تبدیل کرد.

 
مسعود شفیعی؛ عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه/منبع روزنامه ایران
کد مطلب: 110